بی تو مهتاب شبی باز از آن کوچه گذشتم / همه تن چشم شدم خیره بدنبال تو گشتم / شوق دیدار تو لبریز شد از جام وجودم / شدم آن عاشق دیوانه که بودم / یادم آمد که شبی با هم از آن کوچه گذشتیم / پرگشودیم و در آن خلوت دلخواسته گشتیم / ساعتی بر لب آن جوی نشستیم / تو همه راز جهان ریخته در چشم سیاهت / من همه محو تماشای نگاهت / یادم آید تو به من گفتی از این عشق حذر کن / لحظه ای چند بر این آب نظر کن / تا فراموش کنی ، چندی از این شهر سفر کن / با تو گفتم حذر از عشق ؟ ندانم / سفر از پیش تو ؟ هرگز نتوانم / یادم آمد که دگر از تو جوابی نشنیدم / پای در دامن اندوه کشیدم / نگسستم نرمیدم / رفت در ظلمت غم آن شب و شبهای دگر هم / نگرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم / نه کنی دیگر از آن کوچه گذر هم / بی تو اما به چه حالی من از آن کوچه گذشتم فتج خون - جانم فدایت یا رسول الله-------محمد رسول الله
سفارش تبلیغ
صبا ویژن
فتج خون - جانم فدایت یا رسول الله-------محمد رسول الله




دوست داشتن اولیای خداوند متعال، واجب است . همچنین، دشمنی با دشمنان خدا و بیزاری از آنان وپیشوایانشان، واجب است . [امام رضا علیه السلام] پارسی بلاگ، پیشرفته ترین سیستم مدیریت وبلاگ
اوقات شرعی
کل بازدیدها:3542 .:. بازدید امروز:0
موضوعات وبلاگ

لینک به لوگوی من
فتج خون - جانم فدایت یا  رسول الله-------محمد رسول الله

دوستان من


جستجو در متن وبلاگ

جستجو:

اشتراک در خبرنامه
 

آرشیو

آهنگ وبلاگ

وضعیت من در یاهو
  • فتج خون نویسنده: جانم فدایت یا رسول الله
    چهارشنبه 84/11/19 ساعت 5:36 عصر

    «صبح شد و بانگ الرحیل برخاست و قافله عشق عازم سفر تاریخ شد. خدایا ، چگونه ممکن است که تو این باب رحمت خاص را تنها بر آنان گشوده باشی که در شب هشتم ذی الحجه سال شصتم هجری مخاطب امام بوده اند ،‌ و دیگران را از این دعوت محروم خواسته باشی ؟ آنان را می گویم که عرصه حیاتشان عصری دیگر از تاریخ کره ارض است . هیهات ما ذلک الظن بک ـ ما را از فضل تو گمان دیگری است . پس چه جای تردید؟ راهی که آن قافله عشق پای در آن نهاد راه تاریخ است و آن بانگ الرحیل هر صبح در همه جا بر می خیزد. واگر نه ، این راحلان قافله عشق ، بعد از هزار و سیصد چهل و چند سال به کدام دعوت است که لبیک گفته اند ؟الرحیل ! الرحیل !اکنون بنگر حیرت میان عقل و عشق را !اکنون بنگر حیرت عقل و جرأت عشق را ! بگذار عاقلان ما را به ماندن بخوانند ... راحلان طریق عشق می دانند که ماندن نیز در رفتن است . جاودانه ماندن در جوار رفیق اعلی ، و این اوست که ما را کشکشانه به خویش می خواند ! »

    فتح خون

     سید مرتضی آوینی


    نظرات دیگران ( )